8 نظریه جنجالی که باید پیش از مشاهده فصل هشتم بازی تاج و تخت بدانید
هشدار: سرتاسر این مقاله از اسپویلرهای داستانی تشکیل شده است، بنابراین اگر تابهحال این سریال را تماشا نکردهاید، مطالعه متن را در همین جا متوقف کنید.
گردآوری شده توسط سپهر آرمانی
حدود 9 سال از زمان انتشار نخستین فصل Game of Thrones میگذرد، سریالی که با ورود خود به دنیای تلویزیون، آن را دستخوش تغییرات قابلتوجهی کرد و توانست جای خود را در دل میلیونها بیننده در سراسر جهان باز کند. به لطف اشکهای "کتلین استارک"، خشونت دیوانهوار "جافری باراتیون" و سر از تن جدا شدهی "ند استارک" بود که مردم سرتاسر جهان باری دیگر توانستند ژانر فانتزی محض را جدی گرفته و آن را چیزی بیش از یک سرگرمی دست دوم و پیشپاافتاده برای وقتگذرانی بدانند. حال، این داستان حماسی فوقالعاده قرار است سرانجام پس از چندین سال بازی با احساسات و هیجانات ما، به پایان برسد. در این مقاله با جمعآوری تعدادی از محبوب ترین تئوریهای داستانی، قصد داریم تا ذهنتان را باری دیگر آماده کنیم برای سیلی از مرگهای غمانگیز، پیچشهای داستانی شوکهکننده و نبردهای حماسی.
نظریه 1: پیتر بیلیش هنوز زنده است
لرد پیتر بیلیش، که البته بیشتر با نام مستعار خود "لیتل فینگر" شناخته میشود. با شنیدن هر اشارهای به نام او، ناخودآگاه تصویر لبخند همیشگی و نگاه مرموزش در ذهنمان زنده شده و سپس تمام خیانتها و توطئههایش را یک به یک به یاد میآوریم. پیتر بیلیش شخصیتی مرموز و منحصربهفرد دارد و با اعمال زیرکانهاش، نقشی بسیار اساسی را در داستان مجموعه ایفا میکند. میدانم که بر خلاف من که شیفته شخصیتپردازی بینظیر او بودم، بیشتر شما از او دل خوشی نداشته و از همان فصل اول آرزوی مرگش را در سر میپروراندید، اما در هر صورت، چه از او متنفر باشیم چه خیر، میتوانیم بر روی یک موضوع توافق کنیم، اینکه پیتر بیلیش یکی از زیرکترین شخصیتهای داستان است و به لطف همین زیرکی است که وی موفق به دور زدن بسیاری از موانع زندگی خود شده و راه خود را از بین مردم عادی وستروس به بین دیوارهای "کاخسرخ" باز کرده است. به همین دلیل، تقبل این موضوع که وی توسط شخصیتی همچون "سانسا استارک" شکست خورده و جان خود را از دست بدهد، برای بسیاری از طرفداران دشوار است. همین موضوع باعث شده که یکی از تئوریهای محبوب فصل 8 به وجود بیاید. بر اساس این تئوری، پیتر بیلیش در صحنهای از داستان (تصویر بالا) از نقشهی سانسا بر ضد خود آگاه شده و به نوعی موفق میشود یک بدل انسانی برای خود پیدا کند. بنابراین شخصیتی که پس از محاکمه توسط سانسا استارک در وینترفل جان خود را از دست میدهد، در واقع پیتر بیلیش حقیقی نیست. به لطف همین تئوری است که بسیاری معتقد هستند در فصل هشت باری دیگر شاهد لبخند پیروزمندانه لیتل فینگر خواهیم بود.
نظریه 2: دنریس تارگرین توسط جان اسنو کشته خواهد شد
با اینکه هنوز هیچکس از این موضوع مطمئن نیست، اما اکثریت طرفداران بر سر این مسئله توافق دارند که جان اسنو در واقع همان "مبارز نور" و امید اصلی مردم وستروس در برابر ارتش مردگان است. تا اینجا همهچیز خوب به نظر میرسد، اما قضیه جایی جالبتر میشود که نگاهی به افسانههای باستانی وستروس بیندازیم. بر اساس این افسانهها، "آزور آهای" یا همان نخستین مبارز نور، برای شکست دادن ارتش مردگان شمشیر خود را در قلب معشوقهاش "نیسا نیسا" وارد میکند تا به آن قدرتی جادویی ببخشد، چرا که در غیر اینصورت شکست دادن ارتش مردگان ممکن نخواهد بود. بنابراین، اگر جان مبارز نور باشد، باید معشوقه خود، دنریس را در طی چنین حرکت دراماتیکی به قتل برساند.
نظریه 3: جان اسنو مبارز نور نیست
یکی از دلایل موفقیت سری Game of Thrones، استفاده استادانه از عنصر غافلگیری است. به گونهای که تقریبا هیچ چیز در طی داستان غیرممکن به نظر نمیرسد. با در نظر گرفتن این موضوع، چندان دور از ذهن نیست بر خلاف اکثریت نشانهها، جان در حقیقت مبارز نور نباشد. هر چند هر کدام از این موارد بسیار عجیب و غیرقابلممکن به نظر میرسند، اما طرفداران هر کدام انتخابی برای شخصیتی که نقش مبارز نور را در برابر ارتش مردگان ایفا خواهد کرد، در نظر دارند. برخی عقیده دارند که این شخصیت، "جیمی لنیستر" خواهد بود که در انتها نیز بر اساس همان تئوری قبلی، مجبور به کشتن معشوقه خود یعنی "سرسی لنیستر" میشود. عدهای حتی "سندور کلگین" که همهمان بیشتر تحت نام The Hound میشناسیمش را مبارز نور میدانند و دلیلشان برای این انتخاب نیز زنده ماندن سندور تا بهحال و اشارات دیگر شخصیتها به وظیفهی نامشخصی است که وی در برابر جهان دارد. جدا از این، اگر به یاد داشته باشید در جایی از سریال به این موضوع اشاره میشود که نمیتوان برای مبارز نور جنسیت خاصی را در نظر گرفت و به پیرو همین مسئله، دنریس تارگرین و حتی "آریا استارک" هم به لیست نامزدهای مبارز نور بودن اضافه میشوند!
نظریه 4: پادشاه شب در نبرد با انسانها پیروز میشود، اما این به معنای منقرض شدن نسل انسان نیست
کمتر شخصیتی در Game of Thrones وجود دارد که وجههای کاملا مثبت یا منفی داشته باشد. به زبانی دیگر، نحوه روایت این سری را به اصطلاح "خاکستری" مینامند، طریقی که در آن تمامی شخصیتهای ویژگیهای خوب و بد خود را دارند. بنابراین هر چند شاید در نگاه نخست "پادشاه شب" و لشکریانش مانند جبهه شر داستان به نظر برسند، اما برخی عقیده دارند که همچون بسیاری دیگر از عناصر موجود در دنیای Game of Thrones، ارتش مردگان نیز بر طبق دلیل و هدف خاصی فعالیت میکند و این هدف، در حقیقت از بین بردن نسل انسان به طور کامل نیست. بر اساس همین نظریه، نبرد بین انسانها و ارتش مردگان در واقع نمایی از نبرد همیشگی بین خیر و شر است که هیچگاه پایان ندارد و همیشه بر اساس توازنی خاص پیش خواهد رفت. این گروه از طرفداران معتقد هستند که هدف اصلی پادشاه شب در واقع نه از بین بردن نسل انسان، بلکه تنبیه کردن آن است، به گونهای که آنها را از مجادله و رقابت بیپایانی که بینشان وجود دارد بازداشته و نشانشان دهد که برای چیره شدن بر فجایع و وقایع دردناک، میبایست با یکدیگر اتحاد داشته باشند. بنابراین این عده از طرفداران عقیده دارند که اگر چه پادشاه شب در مبارزه با انسانها پیروز خواهد شد، اما پس از کشتن تعداد کافی از آنها، به شمال دیوار باز خواهد گشت و به نسل انسان فرصتی دوباره برای بازسازی خواهد داد.
نظریه 5: سانسا فرزند رمزی بولتون را باردار است
پس از ازدواج ناخوشایند سانسا استارک و رمزی بولتون، سانسا نهایتا موفق به گریختن از دست همسر خود شد. اما برخی از طرفداران معتقدند که این فرار دیر تر از آنی که باید رخ داده. بیایید دورهای بر روی دیالوگهای سانسا و رمزی در فصل 6 داشته باشیم، در جایی سانسا اشاره میکند که با اینکه اکنون از دست رمزی در امان است، اما هنوز میتواند زجری که او به بدنش تحمیل کرده را حس کند، از طرف دیگر رمزی نیز در لحظههای پایانی عمر خود به سانسا یادآوری میکند که اکنون دیگر بخشی از وجود او شده است و هرگز از بین نخواهد رفت. هر چند سخنان هر دوی این شخصیتها میتواند تنها حالتی تجملاتی داشته باشد، اما به شخصه کنجکاو هستم که نتیجه ترکیب شدن خون استارک و بولتون را شاهد باشم!
نظریه 6: سانسا با گندری ازدواج خواهد کرد
لرد ادارد استارک معتقد بود که دختر ارشدش با مردی قدرتمند، دلیر و با خرد ازدواج خواهد کرد. هر چند سانسا در هیچکدام از پیوندهایش تابهحال موفق به رسیدن به هیچکدام از این استانداردها نشده، اما بر اساس این نظریه، وی سرانجام در فصل 8 با شخصیتی ازدواج خواهد کرد که هر سه این ویژگیها را کمابیش داراست. و این مرد خوشبخت نیز کسی نیست جز "گندری کرون"، که فرزند نامشروع پادشاه "رابرت باراتیون" محسوب میشود. بر اساس این ایده، پس از مشخص شدن جایگاه خانوادگی اصلی گندری، مردم او را به عنوان آخرین میراث قانونی تاجوتخت تقبل میکنند و وی پس از به دست آوردن جایگاه خود، برای تثبیت آن با یکی از بانوان اشرافزاده ازدواج خواهد کرد. هواداران این نظریه معتقد هستند که تمامی مدعیهای دیگر تاجوتخت در فصل 8 خواهند مرد و گندری به عنوان تنها انتخاب باقیمانده بر تخت آهنین تکیه خواهد زد. اگر داستان واقعا به این سمت پیش برود، چه انتخابی بهتر از سانسا استارک به عنوان ملکه هفتپادشاهی وجود دارد؟
نظریه 7: دنریس به ملکه شب بدل خواهد شد
چیزی که پادشاه شب در کنار خود کم دارد یک ملکه قدرتمند و زیباست. از این گذشته، پیوند بین وایت واکرها و انسانها پیش از این نیز در تاریخ وستروس رخ داده است، به طوری که صد ها سال پیش از وقایع داستانی Game of Thrones یکی از فرماندههای برادری نگهبانان شب، دلباختهی یک وایت واکر با ظاهر مونث میشود. سپس هر دوی آنها با بازگشت به دیوار بزرگ حکومتی برقرار کرده و به قربانی کردن انسانها میپردازند. پیوند این دو حدود 13 سال به طول میانجامد تا اینکه سرانجام مردمان شمال دیوار و خاندان استارک موفق به براندازیشان شده و وقایع تاریخی مربوط به این دوره را از تمام صفحات تاریخ پاک میکنند. بر اساس این واقعه متوجه میشویم که پیوند بین انسانها و وایتواکرها در واقع امکانپذیر است و طرفداران معتقد هستند که پادشاه شب پس از نابود کردن هر دو اژدهای باقیمانده دنریس، وی را متقاعد میکند که برای بازپیوستن به اژدهایان خود و به دست آوردن قدرت، با او همراه شود.
نظریه 8: برندن استارک در حقیقت همان پادشاه شب است
از نظریه چهارم که بگذریم، میرسیم به یکی از محبوبترین تئوریهای فصل هشت که توانست هواداران زیادی برای خود دستوپا کند. در ابتدا بیایید این سوال را از خود بپرسیم که ما چقدر راجع به برندن استارک میدانیم؟ درست است که تمامی مخاطبین، از نقش او به عنوان "زاغ سهچشم" مطلع هستند. اما این اصطلاح در حقیقت چه معنایی دارد؟ در جهان Game of Thrones، زاغ سهچشم یک وجود بیثبات در زمان، عاری از شخصیت و اصالت است. به زبان دیگر، بر خلاف تمامی دیگر موجودات که محکوم به زندگی و مرگ در طی دورهای خاص از زمان هستند، زاغسهچشم توانایی ورود به هر تکه از زمان را داراست و حتی در برخی شرایط قادر به تغییر دادن آن نیز هست. پس ممکن است در طی نبرد با ارتش مردگان، برندن شانسی برای پیروزی انسانها ندیده، به زمان گذشته سفر کرده و تلاش کند که جلوی به وجود آمدن وایت واکرها را به طور کامل بگیرد. اما در اینجا دچار اشتباهی شده و در عوض خود به پادشاه شب تبدیل شود.
صحت یا نادرستی تمامی نظریههای بالا را در طی چند هفته شاهد خواهیم بود و سرانجام، سفر خاطرهانگیزمان با سریال Game of Thrones به پایان خواهد رسید. اما پیش از این که در ساعتشمار انتظار برای نخستین قسمت فصل 8 که همین امشب منتشر خواهد شد فرو برویم، بیایید ایدههای شخصیمان برای فصل پایانی، خاطراتمان از تماشای این سریال و نظرمان راجع به جایگاهی که این مجموعه دوستداشتنی برایمان دارد را به اشتراک بگذاریم.