مینی سریال «چرنوبیل» (Chernobyl) سریالی ۵ قسمتی ساخته شبکه HBO بود که بسیاری را در سراسر جهان غافلگیر کرده و حتی در سایت سینمایی مشهور IMDb نمره بالاتری از «بازی تاج و تخت» و «بریکینگ بد» بدست آورده است. این سریال کوتاه به اتفاقات پس از ماجرای فاجعه هسته ای چرنوبیل که در ۲۶ آوریل ۱۹۸۶ رخ داد می پردازد. سریال «چرنوبیل» توسط بسیاری در غرب مورد ستایش قرار گرفته و آن را یک تصویرسازی ترسناک اما واقع گرایانه از کسانی توصیف کرده اند که برای نجات جهان از تشعشعات سمی ناشی از انفجار رآکتور شماره چهار این نیروگاه در دو جبهه متفاوت مبارزه می کردند.
اما واقعیت تاریخی این سریال توسط دولت روسیه به چالش کشیده شده به نحوی که مقامات روسی گفته اند که آن ها نیز روایت خود از این ماجرا را در قالب یک سریال به تصویر خواهند کشید که در آن انفجار در این رآکتور به نقشه خرابکارانه یک عامل سازمان سیا باز می گردد. در ادامه این مطلب قصد داریم به جزییاتی جالب در مورد شخصیت های اصلی و اتفاقاتی در که در حقیقت ماجرا برایشان رخ داد بپردازیم.
هشدار اسپویل: در ادامه مطلب به شخصیت ها و بخش هایی از داستان سریال اشاره خواهد شد.
لیودمیلا ایگناتنکو: بیوه باردار چرنوبیل
آنچه در سریال می بینیم…
داستان زوج جوان ایگناتنکو یکی از دردناک ترین بخش های سریال «چرنوبیل» است که تا پایان سریال به ماجرای آن ها پرداخته می شود. شوهر آتشنشان لیودمیلا، واسیلی، پس از دو هفته رنج غیرقابل تحمل ناشی از مسمومیت با تشعشعات هسته ای در نهایت در سن ۲۵ سالگی جان می دهد، در حالی که لیودمیلای باردار در تمامی این مدت در کنار او بوده و می توان رنجی جسمی و روانی که در دو هفته متحمل می شود را به وضوح در شرایط و حرکات او دید. در سریال، لیودمیلا که آن زمان ۲۳ سال داشت، پوست در حال فساد شوهر جوانش را لمس می کند هر چند می داند که این موضوع می تواند به قیمت مسموم شدن خود و نوزاد درون شکمش منتهی شود.
آنچه در واقعیت رخ داد…
لیودمیلا ایگناتنکو
لیودمیلا ایگناتنکو داستان تراژیک خود و شوهر جوانش را در کتاب «صداهایی از چرنوبیل» بازگو می کند. او در مورد شوهرش در این کتاب چنین گفته است: «هر چین و چروک کوچکی به سرعت برای او به یک زخم تبدیل شده بود. ناخن هایم را آنقدر کوتاه کرده بودم که خون از آن ها جاری شده بود مبادا تصادفی پوستش را زخمی کنم». این گفته ها تایید می کند که لیودمیلا در دوران مبارزه بی نتیجه شوهرش با مرگ هولناکش او را لمس کرده است، چیزی که در سریال می بینیم به خاطر آن به او هشدار داده می شود و بیشترین تاکید را شخصیت یولانا خومیوک دارد که این کار را به خاطر باردار بودنش برای او خطرناک می داند. اگر چه روابط بین لیودمیلا و خومیوک ساختگی و غیرواقعی است اما بارداری او واقعی بوده است.
وسایلی ایگناتنگو
لیودمیلا دو ماه پس از مرگ واسیلی در مسکو دختری به نام ناتاشنکا را بدنیا آورد، نوزادی که تنها ۴ ساعت پس از تولد به دلیل سیروز کبدی جان باخت. در تیتراژ پایانی سریال «چرنوبیل» می شنویم که لودمیلا با بدنیا آوردن یک فرزند سالم دیگر باور پزشکان مبنی بر این که وی هیچگاه صاحب فرزند نخواهد شد را نفی کرد. او بعد از ازدواج با مردی دیگر در کیف، پسری به نام آندری به دنیا آورد که سالم بود. او در این باره به نویسنده کتاب «صداهایی از چرنوبیل» چنین می گوید: «دوستانم سعی کردند مانعم شوند و گفتند تو نمی توانی بچه داشته باشی و پزشکان سعی کردند مرا بترسانند و گفتند تو نمی توانی بچه را نگه داری». با این وجود در پایان سریال به زندگی لیودمیلا ایگناتنکو و پسرش بعد از این ماجراها اشاره ای نمی شود.
لیودمیلا خود می گوید که پسرش بدون هیچ مشکلی بدنیا آمده و برخلاف هشدارهای پزشکان، هنگام تولد بدن و اندام های او کاملاً سالم بوده است. وی حتی ادعا می کند که آندری به او کمک کرده که از سکته قلبی اولش بهبود یابد. اما او همچنان از بیماری خود می گوید: «دو هفته را در مدرسه، هفته ها را در خانه با پزشکان می گذرانم».
بیشتر بخوانید: سریال تماشایی «چرنوبیل»؛ پاسخ به ابهامات مهم مخاطبان پس از پایان داستان [قسمت اول]
خلبانان هلیکوپتری که به درون رآکتور سقوط می کنند
آنچه در سریال می بینیم…
یکی از دردناک ترین سکانس های کل سریال «چرنوبیل» پرواز شبه جنگ ویتنامی تیمی از هلیکوپترها بر فراز نیروگاه هسته ای چرنوبیل است. در این سکانس، پرسنل نظامی سعی در انداختن شن، سرب و بورون به درون رآکتور دارند تا آتش سوزی ناشی از انفجار را خاموش نمایند. اما یکی از هلیکوپترها بیش از حد به دهانه رآکتور نزدیک شده و به درون رآکتور سقوط می کند. لگاسوف و شربینا با نگاهی از روی درماندگی شاهد سقوط هلیکوپتر به درون رآکتور و مرگ تمامی سرنشینان آن هستند. بر اساس این سکانس که در اپیزود دوم سریال به تصویر کشیده می شود این اتفاق در جریان تلاش های اولیه برای خاموش کردن آتش رآکتور، در همان روزهای اول حادثه رخ می دهد.
آنچه در واقعیت رخ داد…
این حادثه واقعی بوده است اما ماه ها پس از انفجار چرنوبیل رخ داده است. تغییر زمان این حادثه تنها به این دلیل بوده که تهیه کنندگان سریال می خواسته اند ترس و وحشتی که خلبانان این هلیکوپترها با آن روبرو بوده اند را به تصویر بکشند. در برخی از موارد، در این هلیکوپترها کاملاً باز بود تا سربازان بتوانند مواد خاموش کننده آتش را به درون رآکتور بیندازند. کریگ مازین، سازنده سریال در این باره چنین می گوید: «می خواستم مردم بدانند که این یکی از خطراتی بود که این خلبانان با آن روبور بودند- یک رآکتور باز. تشعشعات هسته ای روی آن بسیار زیاد بود». یان هاورکمپ، کارشناس ارشد انرژی هسته ای در گرین پیس، گفته است که سخن گفتن در مورد میزان آلودگی رادیو اکتیو هوای اطراف رآکتور بسیار دشوار بوده اما تایید کرده که این حادثه در اثر برخورد با یک جرثقیل در بالای رآکتور صورت گرفته است.
۵ نوع هلیکوپتر در حادثه چرنوبیل مورد استفاده قرار گرفت و ژنرال اولگ چیچکوف بعدها در مورد حادثه سقوط هلیکوپتر در چرنوبیل چنین گفت: «قبل از حادثه جرثقیل های بزرگی در اطراف رآکتور دیده می شدند. بعد از انفجار، برخی از آن ها بدون هیچ نگهدارنده ای در هوا معلق مانده بودند». خلبان یکی از هلیکوپترهای Mi-26 از پرواز خودداری کرد تا اینکه این جرثقیل ها ایمن شدند و هلیکوپتر Mi-8 که سقوط کرد پس از این ماجرا به روی رآکتور فرستاده شد اما دچار سانحه شد. ویدیو واقعی سقوط این هلیکوپتر تنها پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ منتشر شد. هلیکوپترهایی که در طی دو هفته اول پاکسازی مورد استفاده قرار گرفتند آن قدر به تشعشعات هسته ای آلوده شده بودند که دیگر نمی شد از آن ها استفاده کرد و در یک مکان نامشخص اوراق و سپس نابود شدند.
سه مقصر اصلی: ویکتور بریوکانوف، نیکولای فومین و آناتولی دیاتلوف
آنچه در سریال می بینیم…
بریوکانوف، فومین و دیاتلوف از همان ابتدای سریال «چرنوبیل» به عنوان شخصیت های قد داستان به نمایش گذاشته می شوند زیرا علیرغم هشدارهای زیردستانشان در مورد خطرناک بودن یک آزمایش ایمنی شب هنگام بر این کار اصرار داشته و در نهایت فاجعه را رقم می زنند. در اپیزود دوم تا چهارم این سه شخصیت به دلیل مسمومیت رادیو اکتیو در پس زمینه داستان قرار می گیرند تا اینکه در اپیزود پایانی و در جولای ۱۹۸۷ در جایگاه متهمان در دادگاه حاضر می شوند. در دادگاه با فلش بک هایی به شب حادثه باز می گردیم و نقش هر یک از آن ها در فاجعه را می بینیم، جایی که بریوکانوف یک شخصیت جاه طلب و در سودای ترفیع به هر قیمتی و دو نفر دیگر نیز تنها در آرزوی به پایان رساندن آزمایش و بدست آوردن نتایج خوب ترسیم می شوند.
آنچه در واقعیت رخ داد…
نشسته از چپ: بروکانوف، دیاتلوف و فومین
بریوکانوف، فومین و دیاتلوف مسئولیت حرفه ای این فاجعه را پذیرفتند اما ارتکاب جنایت توسط خود را رد کردند. هر یک از آن ها به ۱۰ سال زندان در کمپ های کار اجباری محکوم شدند که بالاترین و بیشترین مجازات برای عاملان این فاجعه بود. در این میان بریوکانوف بیش از دیگران به خاطر نقشش در انفجار چرنوبیل مورد بحث و سرزنش قرار گرفته است. او رییس نیروگاه هسته ای چرنوبیل بود در حالی که فومین سمت مهندس ارشد و دیاتلوف نیز سمت معاون مهندس ارشد نیروگاه را بر عهده داشت. در یک مصاحبه در سال ۲۰۰۶، بریوکانوف ادعا کرد که دانشمندان هسته ای اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان اشکال فنی در رآکتورها را عمداً مخفی کرده بودند.
بروکانوف در حال صحبت کردن در دادگاه
بریوکانوف به خاطر دخالتش در این فاجعه به ۱۰ سال زندان محکوم شد اما می گوید که این حادثه باعث نشد که اتحاد جماهیر شوروی از خطرات رآکتورهای مورد استفاده اش درس بگیرد. او بر این باور است که او و همکارانش دچار هیچ اشتباهی نشده اند و اصرار دارد که تمام پرونده رسیدگی به این ماجرا تنها برای آرام کردن جامعه جهانی صورت گرفته و به شدت دستکاری شده است. بریوکانوف در این باره چنین گفته است: «دانشمندان، مهندسان ساخت، کارشناسان تحقیق، همه آن ها از منافع شغلی خود دفاع کردند و همه اش همین بود. این موضوع لایه ای از دروغ ها بود که ما را از تحقیق در مورد علل واقعی حادثه دور کرد».
او همچنین تحقیقات صورت گرفته در مورد علت این ماجرا را تنها بخشی از یک سناریو بین المللی و بزرگ تر برای سرپوش گذاشتن بر خطرات استفاده از انرژی هسته ای می داند اما هیچ مدرکی در این مورد ارائه نمی دهد: «این فقط ما نیستیم. آمریکایی ها، فرانسوی ها، انگلیسی ها، ژاپنی ها، همه دلایل واقعی حوادث در نیروگاه های هسته ایشان را مخفی می کنند». بریوکانوف هنگام انفجار رآکتور نیروگاه چرنوبیل در خانه اش در نزدیکی نیروگاه بود و بیشترین مسئولیت در حادثه به او نسبت داده شد. او نیمی از ۱۰ سال محکومیتش را در زندان گذراند و اکنون در شهر کیف، پایتخت اوکراین، زندگی می کند.
نیکولای فومین، مهندس ارشد نیروگاه یک متخصص برق باتجربه بوده و در زمان حادثه حدود ۵۰ سال سن داشت. او پیش از حاضر شدن در دادگاه از لحاظ روانی به شدت خرد شده و سعی کرد با تکه های شیشه عینکش رگ دست خود را قطع کند. این موضوع باعث شد که جلسه دادگاه به تعویق بیفتد و گفته می شود که پس از محکومیت نیز دست به خودکشی زده است. اوضاع وی پس از زندانی شدن نیز بدتر شده و در سال ۱۹۹۰ اعلام گردید که شرایط روانی او برای حضور در زندان مناسب نیست، بدین ترتیب وی را به یک مرکز مراقبت از بیماران روانی منتقل کردند. اطلاعات دیگری در مورد فومین در دست نیست اما با توجه به قرار گرفتن در معرض تشعشعات هسته ای به احتمال فراوان با مشکلات جسمی شدیدی مواجه بوده است.
اما در تیتراژ پایانی سریال «چرنوبیل» گفته می شود که فومین پس از بهبود شرایطش در نیروگاه هسته ای کالینین در نزدیکی مسکو مشغول به کار شده است. البته این موضوع واقعیت دارد و وی پس از ۵ سال کار در این نیروگاه بازنشسته شد. او به ندرت در مورد ماجرای چرنوبیل صحبت کرده است اما در یک مصاحبه درباره خود و این حادثه چنین گفته است: «من بیش از حد سرزنش شدم. همه چیزهایی که در مورد من گفته می شود را باور نکنید. من تنها به خاطر یک چیز خودم را سرزنش می کنم: همیشه فکر می کردم که سازمان- تکنولوژی- مهم تر از هر چیز دیگری است اما مشخص شد که من مهم ترین چیز را دستکم گرفته بودم- ارزش مردم». آناتولی دیاتلوف نیز به شدت با محکومیت خود و این ادعا که به اندازه کافی محتاط و مواظب نبوده مخالفت می کند.
او در مصاحبه ای با واشنگتن پست در سال ۱۹۹۲ در این باره چنین گفت: «من خود را در مواجهه با یک دروغ دیدم، یک دروغ بزرگ که که بارها و بارها توسط رهبران کشورمان و تکنسین های ساده به یک اندازه تکرار شد». وی ادعا می کرد که داستان چرنوبیل و مقصران و دلایل آن ساخته و پرداخته رهبران اتحاد جماهیر شوروی بوده است: «دروغ های شرم آور مرا خرد کرد. کوچکترین شکی ندارم که طراحان رآکتور دلیل واقعی حادثه را همان ابتدا دریافته بودند اما بعد هر کاری کردند تا گناه را به گردن گردانندگان آن بیندازند. اگر آن زمان چیزهایی که الان در مورد این رآکتور هیولا می دانم را می دانستم هیچگاه در چرنوبیل کار نمی کردم. و نه تنها من بلکه هیچ کس دیگری در آنجا مشغول به کار نمی شد». یکی دیگر از مهندسانی که در آن زمان در نیروگاه چرنوبیل کار می کرد نیز از دیاتلوف و گفته هایش دفاع می کند.
اولکسی بروس شخصیت های سریال را «نه داستانی بلکه یک دروغ متهورانه می داند». او در مصاحبه ای با بی بی سی می گوید: «شخصیت های آن ها درست به تصویر کشیده نشده و دستکاری شده اند انگار که آن ها عده ای شرور بوده اند. آن ها هیچ شباهتی به این شخصیت ها نداشتند. شاید آناتولی دیاتلوف به عنوان اصلی ترین ضد قهرمان سریال انتخاب شد زیرا این تصوری بود که کارگران نیورگاه، زیردستان و مدیریت ارشد نیروگاه در ابتدا از او داشتند. اما بعدها این تصور تغییر کرد». اما مازین، تهیه کننده سریال، همچنان اصرار دارد که دیاتلوف شخصیتی زورگو بوده و بروس نیز این موضوع را تایید می کند: «گردانندگان نیروگاه از او می ترسیدند. وقتی که او در نیروگاه حضور داشت برای همه تنش ایجاد می شد. اما مهم نیست که او چقدر سختگیر بوده است زیرا او یک حرفه ای بسیار مجرب بود»
میخائیل گورباچف: رهبر اتحاد جماهیر شوروی
آنچه که در سریال می بینیم…
گورباچف حضور بسیار کمی در سریال «چرنوبیل» دارد و بیشتر او را در سکانس هایی که لگاسوف، شربینا و خومیوک گزارش های خود را ارائه می دهند دیده می شود. او کمیسیون تعیین شده برای تحقیق را مسئول ماجرا کرده و به اطلاعات و یافته های آنان اعتماد می کند.
آنچه در واقعیت رخ داد…
حادثه چرنوبیل به تیتر اخبار رسانه های غربی آن زمان تبدیل شده بود. صنعت هسته ای اتحاد جماهیر شوروی با حمایت سازمان کا گ ب به شدت سعی در کتمان و سرپوش گذاشتن بر فاجعه داشت، این واقعیت که حادثه چرنوبیل پایان و نتیجه سال های دروغ گفتن به مردم داخل و خارج کشور و ناکارآمدی نهادینه شده در سیستم دولت وقت بود. در گفته ها و مدارک دولتی هیچ اشاره ای به اشکالات فنی هنگام ساخت رآکتورها نشده است اما پشت درهای بسته، گورباچف و اعضای حزب کمونیست پیش از ماجرا نیز از این اشکالات آگاه بودند و می دانستند که صنعت هسته ای اتحاد جماهیر شوروی یک راز هولناک را مخفی نگه داشته است. آن ها از سال ۱۹۷۵ این موضوع را می دانستند و حادثه انفجار احتمالی یکی از رآکتورها در لنینگراد و عواقب آن را مخفی نگه داشته بودند. خنده دار این که در بهار ۱۹۸۶، در اسناد رسمی دولتی از نیروگاه چرنوبیل به عنوان یکی از بهترین و کارآمدترین نیروگاه های هسته ای کشور یاد شده است و برنامه ریزی شده بود که کارکنان آن نشان لیاقت لنین که با ارزش ترین مدال لیاقت کشور بود را دریافت کنند.
اما عواقب و خسارات ناشی از انفجار رآکتور شماره چهار نیروگاه هسته ای چرنوبیل نیز با عواقب سیاسی پس از آن قابل مقایسه نیست. وجهه گورباچف که از دید غربی ها به عنوان یک رهبر اصلاح طلب شناخته می شد پس از این حادثه خدشه دار شد اما او مقامات ارشد ناظر بر صنعت هسته ای کشور را مقصر مخفی نگه داشتن این راز دولتی می داند. گورباچف در این باره چنین گفته است: «برای ۳۰ سال به ما گفتید که همه چیز به شکل بی نقصی ایمن است. فکر می کردید که ما مانند خدایان به شما نگاه خواهیم کرد. این دلیل رخ دادن این اتفاق بود و دلیل این که این حادثه به یک فاجعه تبدیل شد». او همچنین به اشکالاتی در سریال اشاره می کند و گفته که از دادن مدال و نشان لیاقت قهرمان حزب کارگر سوسیالیست به لگاسوف خودداری نکرده و دستوری در این مورد صادر نکرده است. با این وجود او گفته که سریال «چرنوبیل» را تماشا نکرده است.
بیشتر بخوانید: مروری بر ۱۰ ماجرای مرموز و اسرارآمیز با محوریت آزمایشات سلاح های هسته ای
نوشته واقعیاتی جالب و خواندنی در مورد مینی سریال «چرنوبیل» و ماجرای واقعی آن [قسمت سوم] اولین بار در روزیاتو پدیدار شد.