۱۰ نکته جالب در مورد «چارلی چاپلین»؛ از دشمنی با «مارلون براندو» تا کمونیست بودن
میراث چارلی چاپلین و تاثیر او بر سینما را نمی توان در قالب کلمات بیان کرد. تاثیر او بر این رسانه چیزی فراتر از تنها خندان مردم است به طوری که برخی از فیلم های او در زمره بهترین فیلم های سینما قرار می گیرند. امروزه فیلم های کلاسیکی مانند «پسر بچه» (The Kid) و «روشنایی های شهر» (City Lights) که دهه ها از تولید آن ها می گذرد همچنان مخاطبان را در لحظه های احساسی خود خندانده و می گریانند.
به عنوان ادای احترامی به میراث چارلی چاپلین، در ادامه این مطلب می خواهیم شما را با ۱۰ واقعیت کمتر شناخته شده در مورد او آشنا کنیم که از دوران کودکی تا کهنسالی او را شامل خواهند شد. شاید بسیاری از دردسرها و جنجال های مربوط به چارلی چاپلین در دوران زندگی پربارش بی اطلاع باشند اما بدون شک شاید کسی نباشد که بر جذابیت فیلم های او و نبوغش در ساخت فیلم های کمدی با معنا و پیام عمیق صحه نگذارد.
۱۰- چارلی چاپلین یک کمال گرا بود
شاید کمال گرا بودن شناخته شده ترین ویژگی این نابغه بریتانیایی بوده باشد. فیلم های او بر حسب اتفاق شاهکار نبودند. چاپلین با دقت و وسواس مثال زدنی خود تمامی جزییات را برنامه ریزی کرده تا جایی که از نظر خودش بی نقص بود و در ادامه برداشت هایی فراوان را فیلمبرداری می کرد. همچنین او به همین اندازه از تمامی اعضای گروه تولید انتظار تعهد و حرفهایگری را داشت. اگر بازیگری کم کاری می کرد، چاپلین این موضوع را به آن ها تذکر داده و به خاطر آن سرزنششان می کرد. برای مثال در شرایطی که فیلمبرداری فیلم «روشنایی های شهر» به اتمام رسیده بود، چاپلین بازیگر زن نقش اصلی را اخراج کرد زیرا از سبک بازی او راضی نبود. وقتی که بازیگر زن مناسب دیگری برای این نقش پیدا نشد، چاپلین مجبور شد با دستمزدی بالاتر همان بازیگر اخراج شده را دوباره به خدمت بگیرد.
۹- ماجرای دشمنی چارلی چاپلین و مارلون براندو
مارلون براند بزرگ در سال ۱۹۶۷ در فیلم «کنتسی از هنگ کنگ» (Countess From Hong Kong) به کارگردانی چارلی چاپلین بازی کرد. براندو از طرفداران چاپلین بوده و از اینکه شانسی برای همکاری با او می یافت بسیار هیجان زده شده بود. اما این فیلم تصور براندو از چاپلین را خراب کرده و رابطه این دو را به هم زد. براندو بعدها از چاپلین به عنوان یک «سادیستی» نام برد و چاپلین نیز کلمات خوبی در وصف براندو به زبان نیاورد. با توجه به شهرت و سبک کاری شان، جای تعجب نداشت که در هنگام ساختن این فیلم بین آن ها درگیری رخ دهد. این فیلم در نهایت مورد توجه منتقدان قرار نگرفته و در باکس آفیس نیز شکست خورد.
۸- کودکی چارلی چاپلین
اینکه ساده بگوییم چارلی چاپلین زندگی دوران کودکی سختی داشته حق مطلب ادا نشده است. او هیچ رابطه ای با پدرش نداشت، پدری که خود یک بازیگر بود و نداشتن حمایت مالی مناسب از جانب پدر باعث شد که چارلی دچار سوء تغذیه شده و از لحاظ جسمانی شرایط مناسبی نداشته باشد. چارلی چندین بار به کارگاه هایی فرستاده شد که در آنجا افراد تنها برای کار کردن و خوابیدن حضور داشتند. وقتی که چارلی هنوز کودک بود مادرش به دلیل بیماری های روانی در بیمارستان بستری شد و ظاهراً به بیماری سفلیس نیز مبتلا شده بود. مادرش تا سال ۱۹۰۵ بارها به بیمارستان منتقل شد و آخرین بار به مدت ۲۳ سال در بیمارستان بستری بود تا اینکه در همانجا درگذشت. بدین ترتیب اگر چاپلین وارد دنیای بازیگری نمی شد به احتمال فراوان زندگی خوبی پیش روی او نبود.
۷- چارلی چاپلین در برابر صدا دار شدن سینما مقاومت کرد
قابلیت صداگذاری روی فیلم ها یک انقلاب بزرگ برای رسانه سینما بود. اما مانند تمام تکنولوژی های جدید، برخی از دوستداران سبک کلاسیک در پذیرش آن مردد بودند. چاپلین کارگردانی بود که به شدت با استفاده از صدا و دیالوگ در فیلم هایش مخالفت می کرد. از آنجا که بخش زیادی از کمدی او در قالب پانتومیم اجرا می شد، چاپلین هیچ ضرورتی برای استفاده از صدا در فیلم های خود نمی دید و از محدودیت های تکنیکی آن نیز انتقاد می کرد. «روشنایی های شهر» زمانی ساخته شده که صداگذاری در سینما تقریباً عادی شده بود و اگر چه این فیلم نیز یک فیلم صامت به شمار می آید اما از افکت های صوتی در آن استفاده شد. علیرغم مقاومتش در برابر صدا و صداگذاری، این فیلم چاپلین یک موفقیت بزرگ بوده و به یکی از معروف ترین و بهترین کارهای او تبدیل شد.
۶- چارلی چاپلین یک موسیقیدان برجسته بود
علاوه بر استعداد و مهارت او در فیلمسازی، چاپلین یک موسیقیدان خود آموخته نیز بود. بدین ترتیب وی هنگام استفاده از موسیقی در فیلم هایش نیز بسیار دقیق و سختگیر بود. او خود آهنگسازی بسیاری از کارهایش را بر عهده داشت اما از آنجایی که توانایی زیادی در خواندن نت ها نداشت از دیگر آهنگسازان برای ترجمه ایده هایش به شک نوشتاری موسیقی استفاده می کرد. بدین ترتیب برخی بر این باورند که این آهنگسازان باید به خاطر کارهایی که برای فیلم های چاپلین انجام دادند مورد ستایش قرار گیرند در حالی که برخی دیگر این آثار را نتیجه نبوغ و ایده های چاپلین می دانند.
بیشتر بخوانید: از «قاپ زنی» تا «دیکتاتور بزرگ»؛ بهترین فیلم های کمدی تمام دوران به انتخاب IMDB
۵- دیکتاتور بزرگ
فیلم «دیکتاتور بزرگ» (The Great Dictator) یکی از بزرگ ترین و بهترین کارهای چارلی چاپلین بود اما این فیلم نیز بدون حاشیه ساخته نشد. در حالی که این فیلم در چند بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شد، از جمله بهترین فیلم، برخی از این که چاپلین در این فیلم هنر را با سیاست ترکیب کرده خوششان نیامد. به ویژه این که این فیلم در ۵ دقیقه پایانی خود شاهد یک سخنرانی طولانی از جانب چاپلین است که مستقیماً مخاطبان را خطاب قرار داده و آن ها را به مبارزه با فاشیسم و ملی گرایی فرا می خواند. یکی از ایده هایی که باعث شد چاپلین «دیکتاتور بزرگ» را بسازد، شباهت هایی بود که از نظر مردم بین او و هیتلر وجود داشت، به خصوص مدل سبیل هایشان. علاوه بر این، حزب نازی او را یک یهودی می دانست که نقش مهمی در شکل گیری شخصیت آرایشگر یهودی فیلم داشت.
۴- روابط عاشقانه چارلی چاپلین
هر کسی که روابط عاشقانه و شخصی چارلی چاپلین را دنبال کرده باشد با موارد عجیب و غریبی مواجه می شود. چاپلین اغلب زنانی را انتخاب می کرد که به مقدار قابل توجهی از او جوانتر بودند. حتی امروزه نیز روابطی با چنین اختلاف سنی جنجال آفرین می شود اما در آن دوران، اینگونه روابط بسیار بیشتر از روزگار کنونی دردسرساز و بحث برانگیز بود. آخرین همسر او، اونا اونیل، که در سال ۱۹۴۳ با چاپلین ازدواج کرد، در هنگام ازدواج ۱۸ سال از چاپلین جوانتر بود. در آن زمان چاپلین بیش از ۵۰ سال سن داشت. علیرغم فاصلی سنی فراوان، این دو تا زمان مرگ چاپلین در کنار هم مانده و صاحب ۸ فرزند شدند.
۳- اتهامات مربوط به داشتن تمایلات کمونیستی
فیلم «موسیو وردو» (Monsieur Verdoux) در سال ۱۹۴۷ یک کمدی سیاه بود که در آن چاپلین نقش یک قاتل سریالی را بازی می کند، فیلمی که اگر چه نامزد دریافت جایزه اسکار شد اما اولین فیلم چاپلین بود که در ایالات متحده با شکست تجاری مواجه می شد. انتقاد از سرمایه داری در فیلم و بن مایه فیلم در مورد حمایت جامعه مدرن از جنگ و سلاح های کشتار جمعی جنجال آفرین شد. این تنها یکی از دلایلی بود که باعث شد چاپلین در ایالات متحده به داشتن تمایلات کمونیستی متهم شود. او این اتهامات را بی اساس خواند اما ایالات متحده را به خاطر تحت تعقیب قرار دادن افرادی که با احزاب کمونیست رابطه داشتند نیز تقبیح می کرد. در آن دوران کمونیست بودن به معنای خیانت به کشور بوده و حرفه و زندگی یک فرد را نابود می ساخت.
۲- چارلی چاپلین به مدت ۲۰ سال ایالات متحده را ترک کرد
در سال ۱۹۵۲، چاپلین برای اکران فیلم نیمه-زندگینامه ای خود، «روشنی های صحنه» (Limelight) به لندن سفر کرد و دادستان کل، جیمز پی مک گرنری از بازگشت چاپلین به کشور جلوگیری کرد. او ادعا می کرد اسناد متقنی در مورد خیانت چارلی چاپلین و اقدامات ضد آمریکایی او در دست دارد اما بعدها مشخص شد که هیچ سندی در کار نبوده است. چاپلین نیز دیگر برای بازگشت به ایالات متحده تلاشی نکرد و از این که باقی عمرش را در اروپا بگذراند خوشحال بود. او ۲۰ سال بعد برای دریافت جایزه افتخاری اسکار به کشورش بازگشت. چاپلین انتقادات تندی به برخی سیاست های ایالات متحده داشت اما هیچگاه یک ضد آمریکایی نبود.
۱- تابوت چارلی چاپلین به سرقت رفت
چارلی چاپلین در سال ۱۹۷۷ در سن ۸۸ سالگی درگذشت. یک سال بعد، دو نفر تابوت چاپلین را از قبر بیرون کشیده و سعی در اخاذی از همسر او داشتند. در نهایت این افراد دستگیر شده و مشخص شد که جنازه چاپلین هنوز در تابوت است. جنازه او بار دیگر در همان قبر گذاشته شد اما این بار دور آن را بتن کردند تا چنین اتفاقی بار دیگر تکرار نشود.
بیشتر بخوانید: دوقلوهای دوست داشتنی؛ ۱۰ زوج کمدی برتر تاریخ سینما را بشناسید [قسمت دوم]
نوشته ۱۰ نکته جالب در مورد «چارلی چاپلین»؛ از دشمنی با «مارلون براندو» تا کمونیست بودن اولین بار در روزیاتو پدیدار شد.