اخبار سینما

۱۰ انیمه تراژیک و غم انگیزی که تماشای آن ها اشکتان را در خواهد آورد [قسمت اول]

موفقیت عناوین انیمه ای مانند «Dragon Ball Z» و «Pokemon» بسیاری را در خارج از ژاپن به این باور رساند که انیمه با رنگ های روشن و صحنه های هیجان انگیز نبرد شناخته می شود اما این رسانه مفاهیم بسیار بیشتری برای ارائه داشته است. اگر چه این موضوع صحت دارد که انواع خاصی از انیمه برای هدف واحد شاد کردن مخاطب ساخته شده اند اما هنوز هم انیمه سازانی هستند که کندوکاو انتهای دیگر این طیف احساسی را در کارهایشان دنبال می کنند. انیمه غم انگیز همیشه خوب از آب در نمی آید اما در صورتی که مخاطب را جذب کند می تواند تاثیری همیشگی بر مخاطب خود داشته باشد. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با تعدادی از غم انگیزترین و تراژیک ترین انیمه هایی که تاکنون ساخته شده اند آشنا کنیم.

برای مطالعه قسمت دوم این مطلب می توانید از این لینک استفاده کنید.

هشدار اسپویل: به خاطر ماهیت مطلب ناچاریم بخشی از روایت کلی داستان انیمه ها را بازگو کنیم که پیشاپیش از شما خواننده عزیز بدین خاطر عذرخواهی می کنیم.

۱- «مدفن کرم های شب تاب» دلتان را به درد خواهد آورد

انیمه «مدفن کرم های شب تاب» (Grave of the Fireflies) از ساخته های کلاسیک استودیو جیبلی و یکی از بهترین انیمه های دهه ۱۹۸۰، بدون شک یکی از بهترین فیلم های انیمه تمام دوران است. این فیلم که توسط ایسائو تاکاهاتا، کارگردانی شده داستان سیتا و خواهر کوچکش ستسوکو را روایت می کند که در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم و بمباران های وسیع ژاپن قصد دارند به هر شکلی شده شکم خود را سیر کرده و زنده بمانند. چیزی که تماشای «مدفن کرم های شب تاب» را دردناک می سازد این است که از همان ابتدای داستان می دانیم سیتا و ستسوکو به دلیل گرسنگی در خیابان های کوبه خواهند مرد زیرا در سکانس ابتدایی انیمه ویران کننده تاکاهاتا شاهد پیوستن روح سیتا به روح خواهرش هستیم.

سپس داستان در زمان به عقب بازگشته و آنجاست که با اتفاقاتی که قبل از رسیدن این دو به سرنوشت غم انگیزشان رخ داده روبرو می شویم. اوضاع خیلی زود و سریع برای این خواهر و برادر به سمت تراژدی پیش می رود زمانی که مادرشان به دنبال یک حمله هوایی کشته می شود. پدرشان در میدان نبرد است و به همین خاطر آن ها در شرایطی که شهرشان در آتش می سوزد باید به تنهایی و بدون حامی تلاش کنند زنده بمانند (تاکاهاتا که در سال ۲۰۱۸ درگذشت خود در دوران جنگ جهانی دوم چنین شرایطی را در واقع تجربه کرده بود).

آن ها در نهایت به نزد عمه بی احساسشان می روند، خاله ای که با کاهش بیش از پیش سهمیه بندی غذایی، به سرزنش خواهر زاده هایش می پردازد. مدت کوتاهی بعد سیتا و ستسوکو از خانه خالی رفته و بار دیگر در خیابان ها تنها می شوند. اگر چه از همان ابتدا می دانیم که این خواهر و برادر جان سالم به در نخواهند برد اما تماشای مرگ اجتناب ناپذیر آن ها همچنان دلمان را به درد می آورد.

در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با تعدادی از ناراحت کنننده ترین، غم انگیزترین و تراژیک ترین انیمه هایی که تاکنون ساخته شده اند آشنا کنیم.

۲- «می خوام پانکراستو بخورم» اشک شما را در خواهد آورد

انیمه «می خوام پانکراستو بخورم» (I Want to Eat Your Pancreas) شاید به خاطر عنوانی که دارد شبیه یک فیلم پر از خونریزی و خشونت جلوه کند اما این انیمه بسیار زیبا از استودیو به هیچ عنوان VOLN ترسناک نیست. این انیمه که بر اساس رمانی از یورو سومینو به همین نام ساخته شده داستان یک پسر نوجوان و تنهای دبیرستانی به نام شیگا را روایت می کند که یک رابطه غیرمعمول را با مشهورترین دختر کلاس، ساکورا، برقرار می کند. آن ها شبیه نوجوانان دیگر نیستندد اما ساکورا به این نتیجه می رسد که شیگا که دائماً در کتابخانه است گزینه مناسبی برای دانستن رازهای اوست و مهم ترین راز او نیز این است که به شدت بیمار بوده و در آستانه مرگ قرار دارد.

ساکورا به بیماری مرگبار پانکراس مبتلاست و تاکنون موفق شده این بیماری را از دوستانش مخفی نگه دارد. وقتی که بیماری خود را با شیگا در میان می گذارد، این دو تصمیم می گیرند که کارهای عقب مانده ساکورا را با هم انجام دهند. در اینجا نیز مخاطب به هیچ عنوان ایده ای در مورد بقای ساکورا ندارد زیرا فیلم با یک مراسم تدفین آغاز شده و شخصیت دختر داستان نیز در طول ماجراها دائماً یادآور می شود که دیر یا زود خواهد مرد. او به وضوح می خواهد شرایط طوری پیش نرود که دوست تازه اش علاقه ای شدید و عاشقانه به وی پیدا کند و بعد با مرگ او دچار بحران شود اما شیگا درست مسیر عکس را می پیماید و وقتی که تیتراژ پایانی انیمه را می بینیم ما نیز به مانند شیگا احساس غم و اندوه مضاعفی داریم. دردناک تر این که ساکورا نه به خاطر بیماری مرگبارش بلکه در اثر یک حمله تصادفی با چاقو کشته می شود.

در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با تعدادی از ناراحت کنننده ترین، غم انگیزترین و تراژیک ترین انیمه هایی که تاکنون ساخته شده اند آشنا کنیم.

۳- «بچه لوس شیطانی» یک ترومای واقعی است

انیمه «بچه لوس شیطانی» (Devilman Crybaby) که از آن با عنوان اولین شاهکار انیمه نتفلیکس یاد می شود یک پیروزی بزرگ برای این غول استریمینگ در اولین تجربه هایش برای ورود به صنعت انیمه بود. این انیمه که بر اساس مانگایی به نام «مرد شیطانی» نوشته گو ناگای و در سال ۲۰۱۸ ساخته شده است، تازه ترین اقتباسی است که اکشن این مانگا را به دنیای امروزی آورده اما داستان اورجینال انیمه را حفظ می کند. داستان در مورد یک نوجوان لاغر اندام به نام آکیرا است که پس از افشاگری بهترین دوستش، ریو، که استاد دانشگاه است، در مورد وجود نسلی باستانی از دیوها، وارد دنیایی از خشونت و فساد می شود.

در یکی از شب هایی که آکیرا در یک کلوب شبانه به سر می برد یک دیو غول پیکر به نام ایمون به او حمله می کند اما آکیرا در برابر تسخیر کامل شدن مقاومت می کند. در نتیجه آکیرا به موجودی نیمه انسان و نیمه دیو تبدیل می شود که با نام مرد شیطانی شناخته می شود. عنوان این انیمه بدین خاطر حاوی عبارت «بچه لوس» است که آکیرا بسیار گریه می کند. او انسان بسیار عاطفی و احساسی است و این موضوع حتی بعد از تبدیل شدن به مرد شیطانی نیز تغییر نمی کند. در ادامه داستان آکیرا به طور مداوم تحت تروماهای شدید و خشن قرار می گیرد. او پدر و مادرش را در نتیجه رویارویی با دیوها از دست می دهد و همچنین دوستش میکی و خانواده اش که آکیرا به شدت به آن ها علاقه دارد.

در یکی از تلخ ترین سکانس های «بچه لوس شیطانی» پدر میکی در می یابد که همسرش بدست پسرشان که به تسخیر دیوها درآمده خورده می شود و او در حالی که اشک می ریزد بی اختیار جنازه مادرش را می بلعد. برای آکیرا، آخرین ضربه مرگبار خیانت دوستش ریو است زیرا مشخص می شود که دوست قدیمی آکیرا همانا خود شیطان است و آکیرا در تمام طول این مدت بازیچه او بوده است. این انیمه حتی کهنه کارترین طرفداران انیمه را به گریه می اندازد.

در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با تعدادی از ناراحت کنننده ترین، غم انگیزترین و تراژیک ترین انیمه هایی که تاکنون ساخته شده اند آشنا کنیم.

۴- «صدای خاموش» شما را به سکوت وا خواهد داشت

سومین انیمه ساخته شده توسط نائوکو یامادا با عنوان «صدای خاموش» (A Silent Voice) بر تاثیرات اذیت و آزار در میان نوجوانان و در فضای مدرسه تمرکز دارد، موضوعی که بارها در دنیای انیمه مورد بررسی قرار گرفته است. موضوعی که «صدای خاموش» را از دیگر انیمه های مشابه متمایز می سازد این است که داستان از دید شخصی که روایت اذیت و آزار و زورگویی ها توسط شخص مرتکب شونده صورت می گیرد، یک پسر نوجوان خشن و بی ادب به نام شویا که علاقه ویژه ای به اذیت کردن یکی از دانش آموزان دختر ناشنوای کلاس به نام شوکو دارد.

در مانگای اصلی، گفته می شود که دلیل اصلی اذیت و آزارهای شویا علاقه واقعی او برای نزدیک شدن به شوکو است اما در نسخه انیمه، این انگیزه بسیار مبهم بوده و به همین دلیل رفتارهای او در کلاس شوکه کننده تر می شود. هنگام تماشای این انیمه به سختی می توان درد و رنج شوکو را حس نکرده و برایش دل نسوزاند به ویژه در سکانسی که سمعک او توسط شویا با خشونت برداشته شده و باعث خونریزی گوش او می شود. نکته جالب در انیمه «صدای خاموش» این است که در انتهای داستان از شویا متنفر نخواهید بود. تماشای بدرفتاری های هولناک او با شوکو چیزی است که تماشای انیمه «صدای خاموش» را بسیار غمناک می سازد اما این اذیت و آزارها خود شوکو را نیز آزار داده و برایش دردناک است.

وقتی که زمان داستان جلوتر رفته و به دوران دبیرستان می رسد، این شویا است که رنج می کشد، توسط همکلاسی هایش مورد بی توجهی قرار می گیرد و اشتباهات گذشته اش به سراغش می آیند. او در نهایت به رستگاری می رسد اما پیش از پایان چیزهای زیادی برای غم انگیزتر کردن داستان وجود دارد، از جمله یک شکست عشقی، یک اغما و البته یک خودکشی.

در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با تعدادی از ناراحت کنننده ترین، غم انگیزترین و تراژیک ترین انیمه هایی که تاکنون ساخته شده اند آشنا کنیم.

۵- «کلند: داستان بعدی» غم و اندوه را به مرحله تازه ای می برد

«کلند» (Clannad) یک انیمه بسیار غمناک است و شهرت سری دنباله آن با نام «کلند: داستان بعدی» (Clannad: After Story) به عنوان یک انیمه اشک آور در محفل انیمه دوستان افسانه ای است. این انیمه به خاطر برانگیختن شدید احساسات مخاطبان خود شناخته می شود اما غم انگیز بودن آن تا چه حد است؟ این موضوع به میزان صبوری شما بستگی دارد. حتی بزرگ ترین طرفداران «کلند: داستان بعدی» تصدیق کرده اند که این انیمه شروعی بسیار آهسته و آرام دارد. هشت اپیزود اول الگوی مشابهی را مانند سریال اورجینال دنبال می کنند با اوج های داستانی کوتاه که خیلی زود به پایان می رسند.

اما در اپیزود نهم است که داستان واقعی آغاز می شود. تومویا و ناگیسا (که در انیمه «کلند» به عنوان دانش آموزان دبیرستانی عاشق هم می شوند) اکنون کاملاً بزرگ شده و در حال بچه دار شدن هستند. آن بیماری که باعث شده بود ناگیسا در دوران مدرسه از دیگران عقب بیفتند هنوز نیز وجود دارد اما هر چه دوران بارداری او پیش می رود شرایط این بیماری نیزوخیم تر می شود. ناگیسا در نهایت یک دختر به دنیا آورده اما مدت کوتاهی بعد می میرد که به شدت برای عاشق دوران دبیرستانش ویرانگر است. تومویای افسرده خودش را در کارش غرق می کند و از برقراری کوچکترین ارتباط عاطفی با اوشیوی کوچک عاجز می ماند.

درست زمانی که او از اشتباه بوده رویه اش آگاه شده و شروع به گذراندن وقت کیفی بیشتری با دخترش می کند سرنوشت بار دیگر دست به کار شده و اوشیو در آغوش پدر جان می دهد، به دلیل همان بیماری که مادرش را قربانی کرده بود. «کلند» یک انیمه ملودرام است اما «کلند: داستان بعدی» یک داستان تروماتیک و رنج آور کامل و سرراست است.

بیشتر بخوانید: ۱۰ انیمه ژاپنی دیدنی و در حد شاهکار که بسیاری از علاقمندان این ژانر ندیده اند

نوشته ۱۰ انیمه تراژیک و غم انگیزی که تماشای آن ها اشکتان را در خواهد آورد [قسمت اول] اولین بار در روزیاتو پدیدار شد.