۱۰ فیلم شاخصی که به خوبی طبیعت و ذهنیت زنانه را به نمایش می گذارند [قسمت اول]
«اینجا دنیای مردان است». جیمز براون، خواننده سرشناس آمریکایی راست می گفت. گاهی اوقات ذهنیت و منطق مردان در لایه بیرونی هر ساختار، هنجار یا الگویی به نمایش در می آید. ورای این سطح بیرونی اما یک دنیای زنانه نیز وجود دارد. نخیر، یک زن پویا را نمی توان پشت هر مرد موفقی یافت. یک زن، در هر دو جنبه خشن و احساساتی خود را می توان همه جا یافت. او مادر شماست، دخترتان، معشوقتان یا حتی خودتان. شاید شخصیت این زن که خود شمایید یا در اطراف شماست پیچیده باشد یا دمدمی مزاج اما او همان حامل قوی و صبور زندگی است.
قرن ها پیش، ویلیام کانگریو گفت که زنان شبیه حقه ها و تردستی هایی هستند که با تکان دادن دست انجام می شوند و البته قابل تحسی هستند که ما مردان آن ها را درک نمی کنیم. به همین ترتیب درک کارهایی که پروفایل پیچیده روانشناسی یک زن را نشان می دهد نیز بسیار دشوار است. با این وجود، فیلم هایی که در ادامه به آن ها اشاره خواهد شد در زمینه به نمایش گذاشتن طبیعت و طرز فکر زنان بسیار موفق بوده و می توان آن ها را گامی درست و اکتشافی به درون قلمرو هزار توی ذهن یک زن دانست. چه زن باشید یا مرد، با تماشای این فیلم ها این شانس را خواهید داشت تا از دریچه پیچیده، سمبلیک و جهانی یک زن به دنیا نگاه کنید.
۱۰- آمِلی (۲۰۰۱)
فیلم «سرنوشت شگفت انگیز آملی» که در سراسر جهان با نام «آملی» (Amélie) شناخته می شود یک فیلم فرانسوی عجیب و غریب ساخته ژان پیر ژونه است که آن را مهم ترین فیلم قرن ۲۱ سینمای فرانسه دانسته و به خاطر تصویرسازی رنگی و دنیای سینمایی آشفته خود در اذهان باقی مانده است. علیرغم پیچیدگی های هذیان گونه رویای یک بچه سرخوش، این فیلم بیشتر حاوی پارامترهای بی پایانی از یک داستان درام است که بیننده نمی تواند همه آن ها را به خاطر بسپارد. آملی با صورتی بی رنگ و شبیه عروسک ها در درون یک کارت پستال زیبا در شهر پاریس زندگی می کند، جایی که اشیاء زنده بوده، خرگوش ها در میان ابرها زندگی کرده و احساسات باعث می شوند که افراد به آب های روان تبدیل شوند.
او پرنسس تنهای یک دنیای داستانی بسیار زیبا و رنگارنگ است. آملی کسی است که در نهایت عدالت را برقرار کرده و شاهزاده جذابی را به تسخیر خود در می آورد که روح کودکانه و شفاف او را احساس و درک می کند. دستکم این تصوری است که بسیاری از بینندگان از فیلم «آملی» دارند: یک داستان عاشقانه زیبا و راضی کننده در شهر پاریس که با ملودی های پراحساس و جذاب یان تیرسن بیش از پیش بیننده را مسحور خود می سازد. در پشت منشور تغییر دهنده ژونه (دیدگاه خاص فیلم سازی کارگردان) که وی از دوران جوانی خود همواره از آن بهره برده است، آملی چیزی جز یکی دیگر از دختران پاریسی نیست. بله او در یک خانه عروسکی قرمز زندگی می کند و پاریس او نیز پاییزی و ملودیک است اما او در تنهایی بزرگ شده و با کسی تماسی ندارد.
او مادری با افکار خودکشی و پدری بی احساس و بی توجه را به یاد دارد. به عنوان یک زن جوان، او زنی با احساس عدم امنیت و از لحاظ اجتماعی تنها و طرد شده است. تمام احساسات و طرز تفکر این زن در یک اثر هنری تصویرساز در برابر چشمان ما قرار دارد که از تجربه کردن آن لذت می بریم.
بیشتر بخوانید: ۹ حقیقت جالب و عجیب درباره بدن زنان که احتمالا نمی دانید
۹- آبی تمام عیار (۱۹۹۷)
شاید ساختار تصویری انیمیشنی این فیلم باعث شده که از تاثیر خشونت ظاهری داستان کاسته شود. با این وجود، محتوای روانشناسانه افسرده کننده انیمیشن «آبی تمام عیار» (Perfect Blue) توسط بینندگان آن درک خواهد شد، به صورت مستقیم و دردناک. این فیلم انیمه که یکی از بهترین آثار ساتوشی کان است یک توهم خونین است که به خوبی توانسته تونلی روشن به سمت مغز و ذهنیت یک زن جوان با ذهنی آشفته باز کند. نتیجه کار امتحان سختی است که از طریق چشم و روح بیننده را درگیر خود می سازد. میما دختری زیبا و عضو یک گروه موسیقی پاپ است که تصمیم می گیرد با حضور در صنعت فیلم مسیری جاه طلبانه تر را در پیش گیرد.
بعد از پذیرفتن یک نقش چالش برانگیز (از لحاظ روحی) در یک فیلم خشن درجه دو، میما به یکباره در نبردی درونی و ویرانگر گرفتار می شود. باقیمانده زخمی شخصیت گذشته او با انتخاب های میما که نوعی خیانت به ذات درونی او محسوب می شوند در تضاد و درگیری بوده و این کشمکش او را به سمت یک دیوانگی غیرقابل بازگشت سوق می دهد. رفته رفته دیگر چشم های او قادر به تمییز دادن تهدیدات واقعی از هیولاهای داستانی که ذهن او در یک کابوس ترسناک برایش ساخته نیست. ترسناک ترین عنصر فیلم در قسمتی است که ذهنیت ویران شده دختر داستان به تصویر کشیده می شود.
میما عرصه خوانندگی را رها کرده بود تا با جنبه ای نادیده گرفته شده از شخصیتش کنار بیاید. به عنوان عضوی از یک گروه موسییقی پاپ، او نیاز داشت که اغواهای زنانه اش را به نمایش گذاشته و به عنوان یک هنرمند در درون آن ها موجودیت یابد. در نقش یک قربانی تجاوز جنسی، میما مجبور می شود با طیف های بسیار تاریک تر همان رنج روانشناسانه روبرو شود. بدین طریق، بن مایه تریلر مانند این تصویر در قالب شخصیت مبهم میما به تصویر کشیده شده و به عنوان چیزی بین سوررئالیسم و پارانویا خود را به نمایش می گذارد.
بیشتر بخوانید: زنان با این کارها مردان را از خود فراری میدهند
۸- عشق را به من نشان بده (۱۹۹۸)
لوکاس مودیسون، فیملساز سوئدی در این فیلم به شیوه ای بسیار روشن و عمیق به احساسات موجود در قلب دختران جوان پرداخته است. فیلم «آمال لعنتی» (Fucking Åmål) که در بسیاری از نقاط جهان با عنوان «عشق را به من نشان بده» (Show Me Love) شناخته می شود ذهنیت پویای زنان جوان را نشان می دهد. دو شخصیت اصلی داستان فیلم، الین و اگنس، در نگاه اول کاملاً متفاوت به نظر می رسند. الین زیباترین دختر کلاس بوده و به طور کامل از تاثیری که بر دختران و پسران همکلاسی خود داشته آگاه است. اما علیرغم پذیرفته شدن ساده و بدون نیاز به تلاش شخصی از جانب اطرافیان، الین هنوز خودش را نپذیرفته است. در طرف دیگر ماجرا، در سایه وسیع الین، اگنس تنها مانده است.
او دختری تنها، گوشه گیر و با امیال همجنسگرایانه است: ترکیبی که او را به یک شخصیت طرد شده اجتماعی در شبکه بسیار محدود شهر محل زندگی اش تبدیل کرده است. این دو به طور همزمان در مسیر پذیرفتن شخصیت و وجود خود به سمت هدفی مشترک در راهند. هیچکس به طور واقعی دوستدار الین نبوده زیرا کسی تلاش قابل توجهی برای شناخت شخصیت و ذات درونی و پنهان او نکرده است. اگنس نیز به شکلی مشابه اما بسیار دردناک تر نادیده گرفته شده است. خط استارت آن ها متفاوت است اما این دو در نهایت، در مقصدی مشترک یکدیگر را پیدا می کنند، جایی که این دو با احساس و طرز تفکری مشترک روبرو می شوند.
قهرمانان داستان مودیسون اگر چه نقص هایی دارند اما واقعی و عمیق بوده و تفاوت های آن ها به وضوح دیده می شود اما احساسات و شرایط ذهنی و روانی آن ها در قالب داستان به تمامی به تصویر کشیده می شود. به مانند قدم گذاشتن به سطح یک اقیانوس عمیق روانشناختی، کارگردان شاهد تلاش های فراوان، پیشمانی ها، جستجوی توجه، رنج کشیدن ها و عشق ورزیدن های شخصیت های داستان خود می شود. در پایان، تصویرسازی های سراسر داستان بسیار واقعی جلوه می کند.
۷- دنیای روح (۲۰۰۱)
بعد از اولین بار تماشای فیلم «دنیای روح» (Ghost World) اثر تری زویگوف، به احتمال فراوان حس می کنید که توسط این مالیخولیای آشفته و بن مایه نوستالژیک، مسحور شده اید. جریان بدون محدودیت داستان از لحاظ زمانی و مکانی شاید باعث ایجاد این باور نادرست شود که با یک موجودیت ایده آل گرای غیرواقعی مواجهید که البته کاملاً شما را از مسیر واقعی داستان دور می کند. گم شدن در دنیای خسته کننده و کسالت آور شخصیت انید بسیار آسان است اما تصور ارواحی که در افکار او هستند بسیار دشوار به نظر می رسد. همه ما دخترانی مانند انید را می شناسیم. او از آن دختران پرافاده، نوجوانان ظاهراً باهوشی که به دنیای دیگر کلاس دارند نیست. او طغیانگری بدون دلیل نیست.
بیشتر بخوانید: مردان از رابطه خود با زنان به دنبال چه چیزهایی هستند؟
در واقع او اصلاً هیچ طغیانی نمی کند. هوش انید از آن کیفیتی برخوردار است که بسیاری از افراد باید آن را نادیده بگیرند تا بتوانند به زندگی خود در دنیای شادی غیرواقعی و مقاومت محض در برابر گذشته ادامه دهند. اعتراض های فروتنانه او در برابر چشمان آن ها تنها یک اعتراض بی ادبانه و نابجا جلوه می کند. جایی در دنیای کوچک بی تفاوتی که اطراف او را گرفته، انید کسی را می یابد که به صورت پنهانی در یکی از کوچه های رنگارنگ دنیای ارواح او زندگی می کند. سیمور با بی حسی تمام در بدن بی صدا و رقت انگیزش جا افتاده است. همه ما مردانی شبیه او را می شناسیم.
او در کمال امنیت در پشت مجموعه ای بزرگ از اسناد کمیاب پنهان شده در حالی که روزهای خود را با کارهای روتین و معمولی تلف می کند. سیمور و انید از مواد خام یکسانی ساخته شده اند که سرنوشت ملاقاتشان را تعیین کرده و سپس یک بار دیگر در آسمان ابری ذهنشان سرگردان می شوند. تنهایی متفکرانه انتخاب شده توسط انید باعث شکل گیری یکی از فراموش نشدنی ترین و با جزییات ترین شخصیت های تاریخ سینما می شود.
۶- خانه به دوش (۱۹۸۵)
اگنس واردا در فیلم «خانه به دوش» (Vagabond) مطالعه ای بی نظیر از روانشناسی یک زن، مسولیت های کلیشه ای او و جایگاه او در دنیای غرب ارائه می دهد. چشم های پرجرأت «خانه به دوش» تلاش دارند راهی استرس زا را از میان شکست های سمبولیک زندگی نشان دهند و ما را از واقعیت های وجودی صادقانه ای آگاه کنند که درک آن ها دردناک است. معمای پایان زندگی مونا از سخنان رهگذرانی تشکیل می شود که در مورد برخورد کوتاه خود با یک زن آواره عجیب و غریب سخن می گویند و گام به گام کلیت داستان شکل می گیرد. این تصویر سازی، ویژگی مطلق قهرمانانه زنان و روح سرکش مخفی آنان را در آنِ واحد به ما نشان می دهد.
از طریق بازی خیره کننده ساندرین بونر، بازیگری که صداقت بازیگری او هیچگاه رنگ نمی بازد، مونا موفق می شود به زنی تبدیل شود که تابوهای جنسیتی را شکست دهد، زنی که موفق می شود به ویژگی های متمایز کننده جنسیت خود غالب آید و زنی که در نهایت به دلیل شجاعتش شکست می خورد. به همین دلیل است که او بیشتر به افکار یک زن شبیه است تا یک شخصیت واقعی. به همین دلیل است که ماجراجویی دیوانه وار او نمایانگر رویا و کابوس یک زن سرکوب شده است.
بیشتر بخوانید: آیا بوی بدن زنان بر جذابیت ظاهریشان تاثیری دارد؟
نوشته ۱۰ فیلم شاخصی که به خوبی طبیعت و ذهنیت زنانه را به نمایش می گذارند [قسمت اول] اولین بار در روزیاتو پدیدار شد.